خلاصه قسمت پنجم سریال سه پدر و یک مادر

سلام.................... 


   

 

خوب بدوئین برین ادامه مطالب تا خلاصه سریال رو بخونین:



 

 خوب اینجا هم که یارو میاد ودکمه رو به نایونگ میده و نایونگ هم همینجوری که داره میره میگه این شکم گنده هم داره دیگه روی اعصابم راه میره که پسره میگه زیاد به خودت سخت نگیر و یکجورایی مسخره اش میکنه و بانیشخند میزاره و میره که نایونگ هم اعصابش میریزه بهم و میگه اون دیگه کیه؟؟؟! 

بعدش هم به نایونگ میگن که باید برای کار بریم خارج از شهر که نایونگ میگه من به خاطر بچه ام نمیتونم برم ولی  دوستش بهش میگه اگر بتونیم خونه بفروشیم کلی بهمون پول میدن که نایونگ هم قبول میکنه و میگه من میام و زنگ میزنه به کوانگ هی و بهش میگه یک روز مراقب بچه باش من سعی میکنم زود بیام خونه که کوانگ هی قبول نمیکنه ولی نایونگ گوشی رو قطع میکنه و میگه ازت خواهش میکنم....

  

 

  

 

این بدبخت هم شده کارش کهنه کردن بچه و بعدش هم در حین کهنه کردنه که نی نی ککوچولو جیش میکنه توی دهن کواهنگ هی (اینم عکسش: 

 

 

اینم از بچه که از اینکه خودشو راحت کرده خوشحاله. 

اینم نایونگ که توی ماشین نشسته و داره میره به سمت بوسان که همون خارج شهر هستش.

 

 اینجا هم سو هیون اومده خانه سالمندان دیدار باباش: 

  

بعدش هم کوانگ هی میادش که بچه رو بده به کیونگ تی تا خودش به قرارش با دوست دخترش برسه که توی مترو میره و اونجا هم بچه بو میده و زن های اونجا بهش میگن بچه بو میده و باید کهنه ی بچه رو عوض بکنه که کلی بدبختی میکشه:

  

بعد از اینکه کهنه ی بچه رو عوض میکنه میره و بچه رو میده به کیونگ تی ....(کیونگ تی هم همونطور که در عکس میبینین سر قرار ازدواج هستش و توی همون جلسه ی اول یه دل نه صد دل عاشق زنه میشه ولی وقتی کوانگ هی بچه رو کیونگ تی میده زنه فکر میکنه خبرایی هستش و قرار ازدواجشو با کیونگ هی منحل میکنه و میزاره میره........

 

 بعدش هم کیونگ تی  از رستوران خارج میشه و میخواد بره خونه ولی با ماشین خودش میخواد بره که میبینه نمیتونه هم بچه رو نگه داره و هم رانندگی کنه که میاد و بچه رو میزاره توی جعبه و همونطور که میبینید به جعبه هم کمربند ایمنی میبنده!(پلیسه دیگه !باید کمربند ایمنی رو میبست!) 

 

 اینجا هم کیونگ تی رسیده خونه و داره برای بچه شیر خشک درست میکنه که هر سری اشتباه درست میکنه و یه جعبه ی کامل شیر خشک رو تموم میکنه و اخرش هم هیچ شیر خشکی درست نمیکنه و چونکه شیر خشک هرو تموم کرده زنگ میزنه به سو هیون تا وقتی داره میاد خونه برای بچه شیر خشک بخره و سونگ هیون که بدجوری م س ت کرده بود میگه خودت برو بخر ولی کیونگ تی میگه نمیتونم بچه رو ببرم بیرون سرما میخوره و تو براش شیر خشک بخر و بیار و اونم میره تا برای بچه شیر خشک بخره ............... 

اما از اونجایی که خیلی خسیسه میگه چرا دوباره باید این هارو برای بچه بخرم میرم خونه نایونگ و از اونجا شیر خشک میارم..........اما از اونجایی که م س ت بودش خونه رو اشتباهی میره و اونو به عنوان دزد دستگیرش میکنن:

  

 از طرف دیگه هم نایونگ شیرشو با دستگاه خاص میگیره و توی یخچال میزاره تا یخ ببنده و وقتی دوباره پیش هاسون رفت شیر هارو بده تا بخوره!(چه چیز ها!!!!!!!!!!!!!!!) 

  

 اینجا هم سوهیون نگران نایونگ شده و داره هی بهش زنگ میزنه: 

 

وقتی شب میشه همه ی کارآموز ها باید برن هتل تا استراحت بکنن اما از اونجایی که نایونگ پولی نداشتش میاد و داخل همون خونه هایی که قراره بفروشن میگیره میخوابه البته به طور غیر قانونی (نباید هیچ کاراموزی از این خونه ها استفاده بکنه)به خاطر همین نایونگ یواشکی وارد خونه میشه و از اونجایی هم که اونجا تاریکه از تاریکی میترسه:

 

  

بعدش نایونگ زنگ میزنه به سوهیون تا حال بچه اش رو بپرسه و همینطور که داره حرف میزنه یکدفعه ای داره شارژ گوشیش قطع میشه که میگه من دیگه نمیتونم حرف بزنم و داره ارتباطمون قطع میشه که اون سه تا فکر میکنن نایونگ میخواد خودشو بکشه که همشون استرسی میشن: 

 

 

 اینم از فکرشون که فکر میکنن فردا نایونگ میخواد خودشو از بالای ساختمون بندازه پایین: 

 بعدش از اونجایی که کیونگ تی پلیسه میره اداره و از این دختره که توی عکس هستش کمک میخواد تا با استفاده از ردیابی موبایل نایونگ محل اونو بهشون بگه اما از اونجایی که این کار جرمه دختره از کیونگ تی میخواد که مسئولیت این کارو خودش به عهده بگیره و برای دختره هم ناهار بخره که کیونگ تی هم قبول میکنه(البته اینو هم بگم که دختره کیونگ تی رو دوست داره اما کیونگ تی ازش خوشش نمیاد)

 

اینجا هم اینا شبانه راه افتادن تا برن به اصطلاح جلوی خودکشی نایونگ رو بگیرن: 

  

فردا صبحش نایونگ خیلی راحت توی تخت خونه خوابیده که یکدفعه ای همون پسری که توی هتل دیده بودش و دکمه اش پرت شده بود توی قهوه اش میبینه بالا ی سرشه که نایونگ کلی هنگ میکنه 

 

که نایونگ هم به خاطر اینکه ضایع نشه میگه من فقط میخواستم ببینم اینجا چه کم کسری داره تا بهتون بگم و شما هم اونو درستش کنید و فروش بره بالا(عجب دختر زرنگیه ها!) 

اینجا هم این سه کله پوک رسیدن بوسان و دارن دربه در نایونگ رو صدا میکنن که در همون موقع نایونگ از ساختمون میزنه بیرون و میشنوه که صدای بچه اش میاد ولی فکر میکنه که خیالاتی شده ولی دوباره صدای بچه اش رو میشنوه و هاسون رو هم میبینه و به سمت بچه اش میدوئه از طرف دیگه هم سه کله پوک که میبینن نایونگ سالمه به سمت نایونگ میدوئن(اینجاش اینقدر خنده داره!) 

 

همونطور که توی عکس هم میبینین کیونگ تی که احساساتی شده نایونگ رو بقل میکنه و بهش میگه ازت ممنونیم که خودکشی نکردی که نایونگ تعجب میکنه و بچه اش رو بقل میکنه . 

بعدش که بچه رو شیر میده بچه رو میده به سه کله پوک و به اون ها میگه شما برین خونه من اینجا باید کار کنم که اون ها میگن خوب بچه ات رو هم پیش خودت نگه دار که نایونگ میگه من گفتم که مجردم و اون ها نباید متوجه بشن که من ازدواج کردم و یه بچه هم دارم.و اون ها قبول میکنن.ولی وقتی که اون ها دارن میرن اون پسره که دکمه اش رفت توی قهوه اش میاد ومیبینه که نایونگ با اون سه تاست و از نایونگ میپرسه تو چه ارتباطی با اون ها داری که نایونگ میگه اون ها اوپاهای من هستن که اوپا به معنی عزیزان هستش (معمولا به داداش ها یا bfهاشون اوپا میگن. 

 

از اون طرف برای راه برگشت هم دوبراه سوهیون پشت ماشین میشینه و رانندگی میکنه که از زور خواب داشتش میمرد و کوانگ هی و کیونگ تی رو میرسونه خونه و خودش هم میره شرکت.. 

 

توی خونه هم کوانگ هی که از دست بچه و گریه هاش خسته شده بود داشت دیوونه میشدش:  

 

از اون طرف هم سوهیون که خواب الود میره سر کارش به جای اینکه برای شرکتش 1000تا سهام بخره صد هزار تا سهام میخره که این باعث میشه که اخراجش کنن که سونگ هیون میره دنبال رئیسش که رئیسش هم توی زمین گلف بودش و رئیسه هم بهش محل نمیزاره و سوار ماشین گلفش میشه و میره ولی سوهیون دنبال ماشین رئیسش میدوئه! 

 

از اون طرف هم کیونگ تی به دختره قول میده که بهش ناهار بده و اون ها دارن باهم ناهار میخورن که رئیسش اونو از کارش توبیخ میکنه به خاطر استفاده ی غیر قانونی از امکانات پلیس 

 

وقتی که شب میشه دوباره نایونگ میره تا توی خونه که برای فروشه بخوابه که اون پسره دوباره جلوی چشمش ظاهر میشه:

 

توی خونه هم که کوانگ هی از دست بچه خسته شده بود سوهیون و کیونگ تی که میان خونه ازشون میپرسه که چرا دیر اومدین و اون دوتا هم که هردوتاشون اعصابشون داغون بود به کوانگ هی میگن که اخراج شدن و همه اش به خاطر اون بچه است و تصمیم میگیرن که بچه رو ببرن و بدنش به نایونگ که کوانگ هی با این کارشون مخالفت میکنه............... 

 

خوب این قسمت هم تموم شد ................منتظر باشین تا ببینین بالاخره بچه رو به نایونگ میدن یا نه.......... 

امیدوارم از خلاصه خوشتون اومده باشه....

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد