خلاصه سریال سه پدر و یک مادر(قسمت۴)

خوب ادامه مطالب رو یادتون نره 

 

  

 

 

 

اینم قسمت ۴: 

خوب تا اونجا گفتم که میرن بیمارستان تا بچه هه به دنیا بیاد ولی انگاری فقط یه درد معمولی بوده و هنوز وقت اومدن بچه نشده که این سه تا بیچاره ها از خواب پریده بودن تا تایونگ رو بیارن بیمارستان و وقتی فهمیدن درد معمولی بوده همشون قاطی کردن ولی به روی خودشون نیاوردن و تایونگ هم داشت از خجالت آب می شد: 

 

 

 

 

 

 

 

بعد از اون میان سوار میشن میشن که برن خونه که میبینن ماشین روشن نمیشه و کوانگ هی و کیونگ تی میرن تا ماشین رو هل بدن که یکدفعه ای ماشین روشن میشه و زیر چرخ ماشین هم که کلی گل بود تمام گل ها پاشیده میشه به  ون دوتا بدبخت  

  

بعدش نشون میده که تایونگ داره ورزش میکنه تا زایمان راحتی داشته باشه و بچه به دنیا بیاد که یکدفعه ای دردش میگیره ولی میگه شاید دوباره مثل اون شب بشه و من ضایع بشم به خاطر همین خودش میره سوار تاکسی میشه و میره بیمارستان 

 

توی تاکسی هم همه اش موی راننده بدبخت رو میکشه که یکم زودتر رانندگی کنه چون داره بچه بدنیا میاد راننده هم که هول کرده این نزدیکی ها یه کلینیک رو میبینه و میبرتش اونجا در حالیکه این کلینیک تازه تاسیس بود و امروز تازه دارن بازش میکنن: 

 

 

توی بیمارستان هم دکتره هول کرده و به خودش یه مسکن تزریق میکنه(آخ اینجاش اینقدر باحاله) 

 

بعدش از بیمارستان به هر سه تاشون زنگ میزنن که اول میان و به سوهیون زنگ میزنن که اون توی شرکت در حال قرارداد بستن بود که جواب نمیده : 

 

بعدش به کوانگ هی زنگ میزنن که اون در حال لاو ترکوندن با دوس د خ ترش بود که اون هم جواب نمیده: 

  

بهدش میان به کیونگ تی زنگ میزنن که اون داشت یه خلافکار رو دستگیر میکرد که گوشی رو برمیداره و میفهمه که تایونگ توی بیمارستانه سریع خودشو میرسونه به بیمارستان و به بقیه هم زنگ میزنه تا بیان بیمارستان: 

 

بعدش یکی از پرستار ها میگه تو پدر بچه ای و اونم میگه آره و پرستاره بهش لباس مخصوص میده و بهش میگهخ بیاد داخل: 

 

اما وقتی میبینه تایونگ داره جیغ میزنه و درد میکشه از هوش میره: 

 

از اون طرف کوانگ هی میاد بیمارستان و پرستاره بهش میگه تو پدر بچه ای و اونم میگه آره و بهش لباس مخصوص میده و اون تنش میکنه و میره داخل اتاق زایمان و تایونگ هم گردن کوانگ هی رو میگیره و جیغ میزنه و کوانگ هی هم میگه نفس بکش و زور بزن که خود کوانگ هی هم با تایونگ زور میزنه و توی شلوارش به خودش میرینه و بوی گندی توی اتاق زایمان ایجاد میکنه و آدرس حموم بیمارستان رو میگیره تا بره حموم(از خنده مردم..........) 

 

 

بعدش سوهیون میاد که اونم تایونگ موهاشو میکشه ولی وقتی هر سه تاشون با هم بودن به تایونگ انرژی دادن و اون تونست بچشو بدنیا بیاره که کواهنگ هی بند نافشو با قیچی می بره. 

 

اینجا هم دارن بچه هرو می بینن: 

 

از اون طرف اینا دارن اتاق رو برای ورود بچه تزئین می کنن که یکدفعه ای یه جعبه میبینن و وقتی درش رو باز میکنن میفهمن تایونگ تمام حرف هایی که در این مدت می خواستی به سونگ مین بگه ولی اون مرده رو در نوشتن نامه بهش میگفته: 

 

این ها هم یاد دوسنشون میفتن و میرن سر مزارش: 

 

حالا یکی باید میرفت و تایونگ رو از بیمارستان میاورد که همشون کار داشتن الا کوانگ هی اونم به زور قبول میکنه و داره از خونه میزنه بیرون که بره بیمارستان وتایونگ و بجه رو بیاره خونه که ناشرش میاد و بهش میگه باید داستانت رو بنویسی بعد هر جا خواستی بری کوانگ هی بدبخت هم میمونه خونه تا داستانش رو کامل کنه 

 

از اون طرف هم تایونگ منتظر کوانگ هی هستش که میبینه دیر کرده و خودش با بچه اش میاد خونه و کوانگ هی هم که از اون دو تا میترسه از تایونگ قول میگیره که به بقیه چیزی نگه و تایونگ هم قبول میکنه ولی کوانگ هی میفهمه تایونگ یه جاییش درد داره و ازش میپرسه کجاش درد میکنه تا ماساژ بده که تایونگ میگه ولش کن شما نمی تونید ماساژ بدید که کوانگ هی سیریش میشه و تایونگ هم میگه سینه اش و کوانگ هی هم ضایع میشه و میره ولی وقتی به بقیه میگه و توی اینترنت تحقیق میکنن میفهمن چیز جدی هستش و میان به ماماناشون میگن که به تایونگ کمک کنن 

 

از اون طرف بابائه میاد که نوه اش رو ببینه ولی دنبال خودش کلی تلبکار هم میاره توی خونه تایونگ و به تایونگ میگن که سونگ مین قرارا بوده قسط های پدر تو پس بده و اگر زودتر پول هارو پس ندی این خونه میشه برای ما  

 

تایونگ هم دربه در دنبال کار هستش که به خاطر داشتن بچه بهش کار نمیدن و اونم میره بانک تا وام بگیره ولی بهش میگن باید قسط های وام قبلیت رو بدی تا دوباره بتونی وام بگیری 

 

اینم از عکس های هاسون 

 

اینجا هم که تایونگ از همه جا ناامید شده بود دوستش رو میبینه و اونم براش کار جور میکنه ولی بچه اش نباید با خودش توی محل کار ببره و باید وانمود کنه که مجرده 

 

تایونگ هم میاد وبچه رو میده به کوانگ هی تا ازش مراقبت کنه ولی کوانگ هی قبول نمیکنه و تایونگ هم میگه اگر قبول نکنه همه ی ماجرای بیمارستان رو به اون دو تا میگه  و کوانگ هی هم قبول میکنه۳ ساعت از بچه نگهداری کنه 

 

توی محل کار هم تایونگ توی مصاحبه قبول میشه و بعد از مصاحبه داشت از پله ها میومد پایین که یکدفعه ای نفس راحت میکشه و شکمش رو ول میکنه که دکمه ی لباسش کنده میشه و میخوره توی صورت این آقا(ایشون هم یکی از ضلع های متواز الاضلاع عشقی هستش) 

 

این قسمت هم تموم شد دیگه حالا حالا ها منتظر ادامه اش نباشید چون تا یه مدت زیادی دیگه نمیتونم آپ کنم ولی امیدوارم از خلاصه و از عکس ها خوشتون اومده باشه و منتظر نظرات شما هستم.........

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد