خلاصه سریال سه پدر و یک مادر(قسمت۳)

خوب برین ادامه مطالب و خلاصه رو بخونین(این قسمتش خیلی خنده داره!  )      


خوب تا اونجا گفتم که سه کله پوک میخهمن که یکی از اون ها پدر واقعی بچه است حالا اون ها تمام سعیشون رو میکنن که به تایونگ بگن که بچه هرو سقط کنه  به خاطر همین تصمیم میگیرن همون فیلم سونگ مین که گفته نقش عموها در به دنیا اومدن هاسون(همون بچه هه)خیلی زیاد بوده رو برای تایونگ بزارن  . 

خوب فیلم رو برای اون میزارن ولی اون همه اش به فکر سونگ مینه و همه اش داره گریه میکنه و هیچی نمی فهمه بعدش کیونگ تی میاد میفهمه خیلی داره ۳میشه به خاطر همین به تایونگ میگه ما سه تا ناجی های هاسون میشیم و تایونگ تعجب میکنه و در خواستشون رو قبول نمیکنه و میگه خودم میتونم بچه ام رو بزرگ کنم .

. 

 

بعدش میره بانک تا بیمه شوهرش رو پولشو بگیره اما یارو میگه اون پول برای قسط های خونه مصادره شده و اونم میگه باشه بعدش رئیس بانکه میگه شوهرتون شب تصادف یک میلیون ون پول از حسابش برداشته و تایونگ هم شک میکنه. 

از اون طرف تایونگ برای اینکه شکم خودشو و بچه اش رو سیر کنه مجبور میشه بره و کار پیدا کنه و توی اونجایی که برای مصاحبه میره میگه من حامله نیستم و شکمم یه مدته بزرگ شده (اینجاش خیلی باحاله) 

 

 

 

راستی یه چیزی یادم رفت این زنه که توی عکس بالا هستش یه جورایی میشه دوست تایونگ و توی قسمت های بعد نقشش پررنگ تر میشه. 

اینجا هم این کوانگ هی هستش که با دوست د خ ت رش داره با موتور حال میکنه که یکدفعه ای تایونگ رو میبینه ولی میگه امکان نداره که اون باشه و بدون اهمیت میره به کارش میرسه 

 

 

اینجا هم اینا سه تادارن برای هاسون کوچولو اهنگ لالایی ضبط میکنن تا بچه هه گوش یده(عجب!!!!!!!تکنولوژی پیشرفت کرده) 

 

 

اینجا هم اینا قبول کردن که بیان و ناجیه بچه هه بشن و الان دارن میبرنش برای انجام حرکات و تمرین برای زایمان آسونتر(اما همشون کمرشون داغون میشه چون این وسیله ای که میبینه به خودشون وصل کردن برای اینه که دردی که مادر بچه داره درک کنن) (اینجاش اینقدر خندیدم که چشام داشت از جاشون در میومد)

 

 

خوب اولش سوهیون به عنوان پدر بچه میره و بعدش میبینه کمرش داغون شده میاد میزنه زیر حرفش و میگه من دیگه به این جلسات نمیرم و یکی از شما دوتا فردا بره و به خاطر همین کوانگ هی قبول میکنه که فردا با تایونگ به این جلسات بره(اینم از عکس هاش ) 

 

اینم زمانیه که میخواد بره داستانش رو به ناشرش بده که توی عکس میبینید دیگه راه رفتنش چجوری شده 

 

فرداش هم کیونگ تی قبول میکنه که به این جلسات بره و سر تمرین دیسک کمرش میزنه بیرون و به کلی داغون میشه 

 

 

بعد از این جلسات میان و برای تایونگ شام درست میکنن که سر میز بچه هه توی شکم مامانه هی لگد میزد که این ها هم اومدن امتحان کردن و فهمیدن چقدر بچه هه شیرینه و از اون به بعد تمام سعیشون رو برای بچه هه میکردن 

 

اینجا هم دارن از خونه ی تایونگ برمیگردن که همشون از لگد زدن بچه هه خیلی خوشحال بودن و یه جورایی ذوق مرگ شده بودن 

  

اینجا هم تایونگ دردش گرفته و به سه کله پوک زنگ میزنه میگه بچه داره به دنیا میاد و اونها هم نصفه شب به زور از خواب پامیشن تا برن و تایونگ رو ببرن بیمارستان 

 

 

توی ماشین هم که داشتن برای بیمارستان میرفتن تایونگ چون خیلی درد داشت موهای کوانگ هی و کیونگ تی رو هی میکند و اینجاش هم خیلی باحال و خنده دار بود 

 

  

 

اینجا هم توی بیمارستانه که دارن در به در دنبال دکتر میگردن آخه همشون خواب بودن 

 

خوب حالا چی میشه؟بچه به دنیا میاد یا نه؟ 

منتظر بقیه خلاصه باشین

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد