خلاصه قسمت چهارم سریال اولین عشق پرنس

خوب ایندفعه نوبت خلاصه قسمت چهارم سریال اولین عشق پرنسه................ 

خوب برین ادامه مطالب و خلاصه این قسمتش رو بخونین........... 

از این قسمت به بعد سریال وارد داستان جالب و عشقی میشه........ 



 خوب بعد از اون ماجرا گون هی تصمیم میگیره که یک جورایی برای  یوبین دردسر درست کنه به خاطر همین میاد کلی جنس برای یوبین میخوره و به پیک میگه دو ساعت یکبار یک کدوم از این ها رو ببر و بهش بده و ادرس شرکت هم به طرف میده....... 

خلاصه اینکه هر دو ساعت یکبار یک سری جنس و لباس و کفش و...برای یوبین فرستاده میشه که یوبین داشت از خجالت جلوی رئیسش اب میشد و هر سری به پیک میگفت که این وسیله هارو برگردونه ولی کی گوش شنوا داشت... 

البته اینو بگم که اون موقع که گون هی داشت برای یوبین وسیله سفارش میداد یوبین با سونگ هیون داشت ناهار میخورد که افراد شرمت گفتن که این اولین باره که رئیس داره با منشیش ناهار میخوره.

  

وقتی اخرین بسته که همون دسته گل بودش به دست یوبین میرسه دیگه سونگ هیون دوام نمیاره و به یوبین میگه به دوست پسرت بگو که دیگه تمومش کنه و نباید اون در کارت وقفه ایجاد بکنه.که یوبین هم با قیافه مظلوم میگه اون دوست پسرم نیست ولی سونگ هیون بهش محل نمیزاره و از شرکت میره بیرون و میگه باید برم جلسه.

  

 درست وقتی که سونگ هیون از شرکت خارج میشه گون هی به یوبین زنگ میزنه و یوبین هم با حالت عصبانی از گون هی میپرسه کجائه؟و بعدش هم میره پیش گون هی. 

گون هی از یوبین میپرسه که از کادو ها خوشت اومد که یوبین تک تک اون ها رو پرت میکنه به طرف گون هی. 

گون هی هم مظلومانه از یوبین میپرسه که از اون ها خوشت نیومده؟ یوبین هم میگه با من چیکار داری و معلوم هست داری چه غلطی میکنی و دیگه نبینم که از این کارها بکنی و خلاصه اینکه کلی حال گون هی رو میگیره وگون هی تعارفش میکنه که یکم م ش روب بخوره که یوبین یه لیوان میخوره و بعدش هم از اونجا خارج میشه و توی راه هم هی می ،یوبین رو میبینه و از یوبین میپرسه تو چرا اینجایی که یوبین میگه اومدم گون هی رو ببینم که یکدفعه ای هی می غیرتی میشه و میزنه توی گوش یوبین و بهش میگه جرات نکن که دوباره اسم گون هی رو بیاری.(اوهو............چقدر این هی می پرروئه!

 

بعد از اون شرکت سونگ هیون یه قرارداد خیلی خوب با یکی از کشور ها میبنده که همه خوشحال میشن که یکدفعه ای یوبین میگه چطوره که یه جشن بگیریم که همه تعجب میکنن و ساکت میشن که یوبین هنگ میکنه و میگه حرف بدی زدم که یکدفعه ای سونگ هیون برای اینکه یوبین ضایع نشه میگه باشه جشن میگیریم که یوبین هم توی جشن حسابی و یه دل سیر میرقصه که یکدفعه ای وسط مجلس سونگ هیون که حوصله اش سر میره .میره داخل شرکت و میشینه که کارهاشو انجام بده که یکدفعه ای یوبین یه قهوه براش میاره و سونگ هیون تعجب میکنه و میگه تو اینجا چیکار میکنی که یوبین میگه منشی نباید قبل از رئیسش بره خونه! 

 

 بعد از کارش سونگ هیون میاد که یوبین رو برسونه خونه اش که یوبین توی ماشین حوصله اش سر میره و از سونگ هیون میپرسه نوار اهنگی چیزی نداری که بزاریم گوش بدیم که سونگ هیون میگه داشبورد رو بگرد باید اونجا چیزی پیدا بشه که یکدفعه ای یوبین کارت دعوت به مراسم شام برای رهبران جوان تجاری کره است رو پیدا میکنه و از سونگ هیون میپرسه که به این مراسم میره یا نه که سونگ هیون میگه نه بابا به چه دردم میخوره که یوبین میگه اگر شما بخواین من حاظرم با شما به این جشن بیام که سونگ هیون اولش مخالفت میکنه ولی بعدش میگه که برای روز پنج شنبه  امادهخ باشین که باهم به این مراسم ریم و یوبین هم خیلی خوشحال میشه.از اون طرف هم گون هی  از اینکه میبینه یوبین هم با چاسونگ هیون میاد به اون مجلس تمام سعیشو میکنه که اون هم به اون مجلس بره که به دوستش جینهو میگه که اسمشو توی لیست مهمان ها بزاره و جینهو هم قبول میکنه.(این مراسم مهمونی رو بابای جینهو ترتیب داده) 

 

 مهمانی: 

همانطور که توی عکس میبینید یوبین یه لباس خوشگل میپوشه و بیرون از مهمونی منتظر سونگ هیون وایمیسه که سونگ هیون که یوبین رو با این لباس میکنه هنگ میکنه و یوبین رو تا محل مهمونی همراهی میکنه

  

  

توی مهمونی هم سونگ هیون داشتش با یک سری از سیاست مدارها حرف میزد که یکدفعه ای گون هی میاد وسط حرفشون و میاد پیش سونگ هیون و بهش سلام میکنه و بابت کاری که توی سخنرانی سونگ هیون انجام داده بود از سونگ هیون معذرت خواهی میکنه ولی سونگ هیون اطلا به گون هی محل نمیزاره و در اون بین یوبین گون هی رو میبینه و میگه اون اینجا چیکار میکنه؟مطمئنا اومده تا منو اذیت بکنه...که یکدفعه ای گون هی یوبین رو میبینه و بهش میگه بیاد پیشش که قیافه ی یوبین توی شکل ها کاملا معلومه که در هر صورت یوبین از مهلکه در میره.

 

 بدبخت داشت شامشو میکشید که یکدفعه ای گون هی میاد پشتش و بهش میگه فکر کردم که رفتی که یوبین بهش محل نمیزاره و میگه لطفا برو که گون هی میگه یادت رفته که چقدر توی ژاپن خوش گذروندیم که یکدفعه ای سونگ هیون نگاه خشمگین به یوبین میندازه و به گون هی میگه میسپارمش به تو و خودش میره 

   

بعدش اعصاب یوبین میریزه بهم و به گون هی میگه یک لحظه بیادش بیرون باهاش کار داره که بیرون به گون هی میگه به خاطر همه چیز ازت معذرت میخوام و از گون هی میخواد که دست از سرش برداره که گون هی ناراحت میشه و به یوبین میگه برای چی معذرت خواهی میکنی؟تو دیگه سرگرم کننده نیستی!و میازره میره.

 

 بعدش هم یوبین از کار گون هی تعجب میکنه ولی بهش محل نمیزاره و میره میشینه پیش سونگ هیون که سونگ هیون به یوبین میگه تو اخراجی و در امتحان موفق نشدی و یوبین هم میگه خوب به عنوان یک زن توی امتحان موفق شدم؟که سونگ هیون جوابشو نمیده و میزاره میره.یوبین هم کلی ناراحت میشه و میره م ش روب میخوره.

   

  

   

  

  

 

از اون طرف هم گون هی حالش گرفته است و داره  م ش روب میخوره:

 

 اون شبی که یوبین داشت م ش روب میخورد یه سو هم میاد پیشش و یوبین میگه که من اخراج شدم و از این به بعد باید برم و ساندویچ برسونم که یه سو میگه نگران نباش من یک کاریش میکنم. 

فرداش یه سو میره پیش رئیس و به اون همه چیز رو میگه و بابای گون هی هم از یوبین دعوت میکنه که بیاد شرکت تا باهاش حرف بزنه و یوبین هم میاد توی اتاق بابا ی گون هی و اونجا هم بابائه از یوبین معذرت خواهی میکنه و به یوبین میگه قرار ه شما برای کار به ابلی برین که یوبین خیلی خوشحال میشه که دوباره به کارش بر میگرده.بعدش وقتی یوبین از اتاق بابای گون هی میاد بیرون گون هی اونو میبینه و از یوبین میپرسه تو اینجا چیکار میکنی که یوبین بهش میگه احمق و با بی محلی از کنارش رد میشه........ 

توی اتاق هم بابائه کلی گون هی رو سرزنش میکنه و بهش میگه تو باید به عنوان راهنما به بالی بری(یعنی درجه ی شغلیش مثل یوبین میشه) که گون هی اعصابش میریزه بهم و میره پیش یوبین و بهش میگه تو داری دیوونه ام میکنی و میخواد یوبین رو بزنه که به جاش به دیوار میزنه و کلی اعصابش داغونه که  گون هی میگه تلافیشو سرت در میارم که یوبین میگه من دیگه تو رو نمیبینم ک/ه گون هی میگه فقط منتظر باش و ببینک

 

 

  

 

 اینجا هم بابائه به گون هی لیزا و بلیطش رو میده

  

از اون طرف هم یوبین داره برای سونگ هیون ساندویچ درست میکنه تا بده به اون و اون هم بخوره و برای سونگ هیون هم یه ایمیل میزنه و ازش برای همه چیز معذرت خواهی میکنه و میگه که میره به بالی پاتوق کلوپ جولای و در اونج به عنوان راهنما مشغول به کار میشه. و بعدش میره شرکت تا غذا رو بده به دوستش تا اونم غذا رو به سونگ هیون بده که در راه سونگ هیون داشت میرفت به سمت اسانسور که یوبین خودشو قایم میکنه که سونگ هیون اونو نبینه. 

سونگ هیون هم وقتی غذا رو میبینه و ایمیل یوبین رو میخونه کلی تحت تاثیر قرار میگره.

 

 توی فرودگاه هم گون هی میاد سر به سر یوبین میزاره و بهش میگه سربه سر گذاشتن تو سرگرمی خوبی هستش(بچه پررو) 

که یکدفعه ای یوبین فکر میکنه که رئیسش اومده فرودگاه و میره پیشش که گون هی هم میبینه چمدون یوبین پیششه و یوبین اون با خودش نبرده که چمدونشو برمیداره و به عنوان چمدون خودش تحویل مهماندار میده. 

 

 

 از اون طرف هم یوبین میفهمه که اشتباه گرفته و رئیسش هم بدرقه اش نیومده و دوباره میره داخل فرودگاه و میبینه که چمدونش نیست.و فکر میکنه که دزدینش... 

به بالی که میرسن وقتی گون هی داشتش از فرودگاه خارج میشد یکدفعه ای یوبین چمدونشو میبینه و به گون هی میگه این چمدون منه و بهم پسش بده که گون هی میگه این چمدون خودمه و من از توکیو خریدمش که یوبین بی خیال میشه و گون هی هم میره و سوار ماشینش میشه.

 

 

 و توی عکس زیر که میبینین یک دختر دیگه هم اینجا اضافه شده که اسمش سارا هستش و اون هم قراره به عنوان راهنما مشغول به کار بشه.

 

همینطور که توی عکس ها دیدین اون سه تا دختر از اینکه به بالی اومدن خوشحال هستن ولی گون هی از اینکه به بالی اومده ناراحت و داغونه 

 

این قسمت تموم شد امیدوارم خوشتون اومده باشه.......... 

منتظر ادامه ی خلاصه ها باشید.......... 

بااااااااااااااای

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد