ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
خوب دیگه اینم از قسمت هفتم....
برای خوندن این قسمتش برین ادامه مطالب
این قسمت:
قرار ملاقات
یوری میره خونه و میبینه که در خونه اش عوض شده و یک لحظه تعجب میکنه ولی بعدش یادش میاد که امروز چه اتفاقی افتاده و راحت میره توی خونه اش و میبینه که طرز چیدن وسایل خونه اش تغییر کرده و خونه هم مرتب شده که کلی یوری ذوق میکنه و از اونجایی که خیلی خوابش میومد رفاش که بخوابه ولی ساعتش رو روی ۵بعد از ظهر تنظیم کرد که اون موقع بیدار بشه ولی خوابش نمیبرد و همه اش به اتفاق های امروز فکر میکرد ولی بالاخره بعد از ۳ ساعت فکر کردن و ذهن مشغولی خوابید...
از اون طرف هم وقتی سونگ مین رسیدش به خونش به راننده اش گفت که خونه ی یوری رو اون طور که گفتم مرتب کردی وبراش در خریدی یا نه؟که راننده هم میگه همه ی کار هایی که گفتین رو انجام دادم که سونگ مین خیلی خوشحال میشه و نیشش باز میشه و میخنده...
سونگ مین هم مثل یوری به زور خوابش برد و همه اش به قرار فردا فکر میکرد و فردا صبحش وقتی بیدار شد اولش رفت به فروشگاه و یه لباس خوشگل برای یوری خرید و بعدش هم رفت برای خودش یه دست لباس اسپرت خوشگل خرید و سوار ماشین شد و به راننده اش گفت که اونو برسونه خونه...
سونگ مین رفت حمام و لباس هاشو پوشید و اماده ی رفتن به سر قرار بود و قبل از اینکه سوار ماشینش بشه به راننده اش گفت که امشب خودش میرونه و به راننده هه میگه میتونه بره خوش بگذرونه ....
از اون طرف یوری از خواب زودتر از ساعت پنج بیدار شده بود و داشت تک تک لباس هاشو میپوشید تا ببینه کدوم یکی مناسبه امشبه که بهترین لباسشو انتخاب کرد و دوش گرفت و خودشو ارایش کرد و منتظر سونگ مین نشست و دید که راس ساعت 6 سونگ مین زنگ خونشو زد و یوری هم گفتش که الان میادپایین و سریع رفتش بیرون و دیدش که سونگ مین بقل ماشینش وایساده و منتظر ش وایساده که یوری وقتی سونگ مین رو با اون لباس ها میبینه کلی ازش خوشش میاد وبه خاطر اینکه سونگ مین رو متوجه خودش بکنه صداشو صاف میکنه و میگه سلام....سونگ مین هم که میبینه یوری چه لباس های قشنگی پوشیده و زیباتر از همیشه شده چند ثانیه هیچ حرفی نمیزنه و به یوری نگاه میکنه ولی بعدش به خودش میاد و به یوری سلام میکنه و در ماشین رو برای یوری باز میکنه تا یوری سوار ماشین بشه و یوری هم سوار ماشین میشه و سونگ مین هم همینطور...و سونگ مین ماشین رو روشن میکنه وحرکت میکنه....
این قسمتش تمومید ....
امیدوارم خوشتون اومده باشه...
منتظر ادامه ی داستان باشید...