قسمت چهارم داستان با من بمان(شانس دوباره)

   

 

 خوب امیدوارم تا اینجای داستان رو خوشتون اومده باشه ... 

برای خوندن بقیه ی داستان به ادامه مطالب برین:



این قسمت:  

شانس دوباره: 

یوری  بعد از اینکه سونگ مین روش غش میکنه هنگ میکنه ولی بعد از چند ثانیه به خودش میاد و سونگ مین رو توی ماشینش میزاره و به سمت بیمارستان حرکت میکنه....در حین رانندگی پشت چراغ قرمز یوری میمونه که در این بین دستشو روی پیشونی سونگ مین میزاره که میبینه سونگ مین تبش خیلی بالاست و قیافه ی یجدی میگیره و به سونگ مین که حال نداشت میگه ,مگه پاهاتو ازت گرفته بودن که نرفتی یه جایی که بارون تو سرت نریزه که سونگ مین میگه باید تنبیه میشدم که دوباره میخواست  از سونگ مین سوال بپرسه که چراغ قرمز میشه و یوری بی خیال سوال پرسیدن میشه.... 

به بیمارستان میرسن و سونگ مین هم بستری میشه و باید یک روز توی بیمارستان بمونه که خود یوری ازش مراقبت میکنه و در تمام مدت پشش میمونه که بالاخره سونگ مین بهوش میاد و یوری هم که میبینه سونگ مین بهوش اومده میگه حالا حالت خوب شده و تبت هم پایین اومده پاشو خودتو جمع کن و برو خونتون!....راستی راننده ات به من زنگ زد وسراغ تو رو  از من گرفت ولی من هنوز نفهمیدم که شماره ی منو از کجا گرفته؟؟!!!!!و منم بهش گفتم که حالت بهتر بشه بهش زنگ میزنم تا بیاد دنبالت........ 

بعدش سونگ مین یه نگاه خشمگین تحویل یوری میده و به یوری میگه تو نمیخوای بری بیرون ؟چقدر رو داری که هنوز جلوی من اینجا نشستی؟ 

که یوری دوباره قیافه جدی میگیره و میگه خوب تو الان بیمار من بودی و به خاطر اینکه من تنبیهت کردم اینجور مریض شدی به خاطر همینه که پیشت موندم که سونگ مین میگه نمیخواد نگران من باشی و زودتر برو بیرون میخوام لبا س هامو بپوشم.... 

که یوری پامیشه تا از اتاق خارج بشه که  یکدفعه ای از سونگ مین میپرسه به خاطر اینکه میخواستی تنبیه بشی زیر بارون موندی؟؟؟؟؟؟؟ 

که سونگ مین  هنگ میکنه که ازش همچین سوالی رو پرسیده ولی با قیافه ی جدی و با عصبانیت میگه که نه !به خاطر این خودمو تنبیه کردم که اومدم به تو کمک کنم و فهمیدم که تو لیاقت کمک کردن رو نداری و باید تنبیه می شدم که دیگه بهت کمک نکم... 

که یوری که انتظار همچین جوابی رو نداشت میگه به درک.......حقت بود که میگذاشتم همونجا بمونی تا حالت از این بدتر بشه.....و از اتاق میره بیرون و در هم محکم روش میبنده...... 

که سونگ مین اعصابش میریزه بهم و میگه این دختره همه اش روی اعصاب منه.....اما یکدفعه ای میبینه گل توی گلدون هستش و جلوی میزش گذاشته شده و یه یادداشتی هم روش نوشته شده که پا میشه و میره اونو میخونه و میبینه که یوری نوشته ازت معذرت میخوام که سونگ مین گل ها رو بو میکنه و یه لبخند ملیح میزنه......... 

این قسمتش هم تمومید ........... 

منتظر قسمت بعدی باشید.........